زندگی آرام است، مثل آرامش یك خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یك روز قشنگ.
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیكی كودك ناز.
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یك غنچه ی باز.
زندگی تك تك این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست، زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر...
روز عشقتون مبارک
[ پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:,
] [ 18:3 ] [ زینب ]
[ ]
جوک های با حال و ناااااب
یکی از شیرین ترین لحظه های دوران مدرسه این بود که:
ناظم یا معلم پرورشی سر زنگ ریاضی میومد در کلاس
میگفت بچه های گروه سرود میتونن برن!
یادش گرامی باد
*
*
یکی از اعصاب خورد کن ترین کارایی که یه پدر و مادر میتونن بکنن
اینه که وقتی پای کامپیوتر نشستی بیاد پشتت وایسه
و الکی دنبال یه چیزی بگرده !
*
*
بعضیارو هم انگار توی بچگی سه بار انداختن بالا ، دو بار گرفتن ؛
از بس که مشکل مغزی دارن !
*
*
بچه های دانشگا رو از روی محل نشستن سر کلاس طبقه بندی میکنم:
ردیف اول :حال به هم زن
وسطی ها :یه سلام علیکی داریم
ته کلاس :دمشون گرم
اونایی که اصن کلاس نمیان: اینا رفیقامن
*
*.
شمام مث منید؟
هر وقت میرید بالای پل هوایی به این فکر می کنید که اگه زیر پاتون خالی بشه،
کجای پل رو نگه دارید تا نیوفتید ؟؟!
*
*
اصلا شور و شعف خاصی توی جمله “دیدی گفتم” وجود داره !
لامصب یه جور احساس دانایی خفن به آدم دست میده اون لحظه …
*
*
یکی از فانتزیام اینه که رتبه ی یک کارشناسی ارشد رو بیارم،
بعد این موسسات که زنگ میزنن و ازم میخوان در عوض یه چند میلیون اونا رو تبلیغ کنم،
با کمال خونسردی بگم :نه متاسفم نمیتونم این کار رو براتون انجام بدم
*
*
تصمیم میگیرم درس بخونم میگن چیه طرف درسخونه ؟؟
درس نمیخونم میگن فلان فلان شده تورو از درس و زندگیت انداخته ؟؟
میگم میخوام برم کتابخونه میگن چیه طرف میاد کتابخونه ؟؟
میگم دیگه نمیرم کتابخونه تو خونه درس میخونم میگن ها چه گندی بالا آوردی که دیگه نمیری؟؟
خونمیگین آدم خود کشی میکنه ؟؟
به سرآستین پارهی کارگری که دیوارت را میچیند
و به تو میگوید ارباب… نخند!
به پسرکی که آدامس میفروشد و تو هرگز نمیخری… نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه میرود
و شاید چند ثانیهی کوتاه معطلت کند… نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی است
و یقهی پیراهنش جمع شده… نخند!
به دستان پدرت، به جاروکردن مادرت،
به همسایهای که هر صبح نان سنگک میگیرد،
به رانندهی چاق اتوبوس، به رفتگری که در گرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد، به رانندهی آژانسی که چرت میزند، به پلیسی که سرچهارراه با کلاه صورتش را باد میزند،
به مجری نیمه شب رادیو، به مردی که روی چهارپایه میرود تا شمارهی کنتور برقتان را بنویسد، به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و درکوچهها جار میزند،
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی! به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده، به مردی که در خیابانی شلوغ ماشینش پنچر شده،
به مسافری که سوار تاکسی میشود و بلند سلام میگوید،
به هول شدن همکلاسیات پای تخته،
به مردی که در بانک از تو میخواهد برایش برگهای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگری در یک نمایش تاتر،
نخند، نخند که دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی! که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند!
آدمهایی که هر کدام برای خود و خانوادهای همه چیز و همه کسند! آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا میکنند،
بار میبرند،
بیخوابی میکشند،
کهنه میپوشند،
جار میزنند،
سرما و گرما میکشند،
و گاهی خجالت هم میکشند…،
بیائیم و هرگز به دیگران نخندیم و زمانی لب به خنده باز کنیم که خودمان را در شادی و خوشبختی دیگران سهیم بدانیم و بقولی: “به دیگران نه، ولی با دیگران بخندیم“
[ سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:,
] [ 16:19 ] [ زینب ]
[ ]
کسی مثل تو ای دوست..
کسی بی خبر آمد...مرا دست خودم داد...کسی مثل خودم غم...کسی مثل خودم شاد....
کسی مثل پرستو...در اندیشه پرواز...کسی بسته و آزاد...اسیر قفسی باز...
کسی خنده،کسی غم...کسی شادی و ماتم...کسی ساده،کسی صاف...کسی در بر و مرحم...
کسی پر ز ترانه...کسی مثل خودم لال...کسی سرخ و رسیده...کسی سبز و کسی کال...
کسی مثل تو ای دوست...مرا یک شبه رویاند...کسی مرثیه آورد...برای دل من خواند...
من از خواب پریدم...شدم یک غزل زرد...و یک شاعر غمگین...مرا زمزمه میکرد.........( mojtaba molavi)
[ سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:,
] [ 8:55 ] [ زینب ]
[ ]
aramesh
*امیدجزیی ازخوشبختی وآرامش است*
*به زیبایی بیاندیش ،نه برای انگیزش،که درجهت تعالی زیبایی به هرجا آرامش می آورد،چه دست سازانسان چه طبیعی*
*بهتراست دوستی انتخاب کنی که به روزهایت تلاش وبه شبهایت آرامش بخشد*
[ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:,
] [ 10:22 ] [ زینب ]
[ ]
اینم یک راه حل.....
بچه ها این فنو ،تو کلاسا یی که کله ی صبح داریم میشه اجرا
کرد
[ سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:,
] [ 13:11 ] [ زینب ]
[ ]
چینی ها ثابت کردند65=64؟!! یعنی میشه ؟/واقعا میشه؟
!!توسط چینی ها بیان شده شصت و چهار مساویست با شصت و پنج!
شاید باور کردنش سخت باشه ولی اینطور که معلومه طبق استدلالی که در این تصویر متحرک
نفوذ فیس بوک در زندگی دیجیتالی روز به روز در حال افزایش است و محققان به دنبال پاسخ این سوال هستند که این شبکه اجتماعی چگونه درک ما را از اعضای خانواد و دوستانمان دگرگون میکند.
سه تن از محققان جامعه شناس دانشگاه Utah Valley اخیرا مطالعهای انجام دادهاند که نوعی همبستگی را بین رفتار کاربران فیس بوک در زندگی شخصی و مدت زمانی که آنها در این شبکه اجتماعی می گذرانند نشان می دهد.
از حدود ۴۲۵ دانشجو خواسته شد که بگویند چقدر با این دو جمله موافق یا مخالف هستند:
۱- زندگی من عادلانه است. ۲- دوستانم نسبت به من زندگی بهتری دارند.
علاوه بر این از انها پرسیده شد در روز چه مدت زمانی را صرف بودن در فیس بوک می کنند ؟ چند تا دوست فیس بوکی دارند ؟ و چقدر آنها را از نزدیک می شناسند؟ محققین هم چنین سعی کردند تا فاکتورهایی مانند وضعیت تاهل، جنسیت، اعتقادات مذهبی و نژاد را هم در نظر بگیرند.
نتایج جالب توجه بود و الگوهای جالبی به دست آمد؛ دو تن از جامعه شناسان دریافتند آن افرادی که تصور می کنند دوستانشان نسبت به آنها زندگی بهتری دارند، مدت زمان بیشتری را در فیس بوک میگذرانند. این دو محقق در مقاله خود نوشته اند: آنهایی که بیشتر در فیسبوک می مانند اغلب تصور می کنند سایرین از آنها شادترند و زندگی ناعادلانه است و آنهایی که در هفته بیشتر به فیس بوک سر می زنند نیز فکر می کنند زندگی دوستانشان از آنها بهتر است و شادتر هستند. علاوه بر این افراد زیادی که حتی دوستان فیس بوکی خود را خیلی نمیشناختند معتقد بودند که آنها زندگی بهتری دارند.
این تحقیق که در Cyberpsychology ، مجله رفتار و شبکه های اجتماعی، منتشر شده است نشان می دهد آنهایی که مدت زمان کمتری را در فیس بوک می گذرانند و بیشتر وقت خود را با دوستان واقعی در زندگی حقیقی صرف می کنند کمتر احساس ناراحتی و ناخشنودی دارند. از آنجاییکه بیشتر کاربران فیس بوک به جای آگاهی از حقایق و زندگی واقعی دوستان خود تنها با دقت تمام به عکس های آنها که در لحظات شاد زندگیشان گرفته شده نگاه میکنند ، بیشتر هم تصور می کنند که دوستانشان از آنها شادترند.
در تحقیق قبلی هم که سال گذشته توسط آکادمی اطفال آمریکا انجام شد محققان به این نتیجه دست یافتند که افسردگی در کودکان و نوجوانان ممکن است با دیدن نمایههای (استتوس) مثبت و عکسهای شاد دوستانشان در فیس بوک افزایش پیدا کند.
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,
] [ 13:52 ] [ زینب ]
[ ]
شبونه
تو تو آنی که برایم یادور حس آشنایی
حسی که سراسر وجودم را در برگرفته
و من به امید دیدارت منتظر می ایستم
چه حس خوبی
وقتی که تورا می بینم.....
چشمانم از شوق نگاهت برق میزند
وناخواسته لبخندی بر لبم می نشیند
وچه زود زمان می گذرد
وکسی می آید.... با او آشنا هستم
مانند خودم او را دوست می دارم اما.....
نمیدانم چه شد؟..
در لابه لای گذر لحظه ها اتفاقی افتاد
ذره ذره نه سریع گرمای نگاهت سرد شد
قلب من از شوق و تپش افتاد
دلت به کجا چرخید؟!!.....
چشمت به کدا سو رفت؟.......
فهمیدم........ تو وآن آشنا
آری این بود
وچه حقیقت سختی تو و آن آشنا
آیا این آشنا بود که چشمان تورا از من گرفت؟ نمیدانم....
شایم قسمت بود
و من آنم .... آن کس دیوانه
که ندارد شوقی ونه برقی درچشم
وتو را دوست دارد
لحظه هایی که تو را می بینم از اجبار لبخندی بر لبهایم می بندم
چند وقت پيش چند دانشجوي دانشگاه غير انتفاعي را ديدم كه توي بلوار خيابون باهم عكس مي انداختند پسره دراز مي كشيد و دخترا مي ايستاند و يه عكس ويا دخترا مي نشستند و پسرا...
باز کن پنجره را و به مهتاب بگو
صفحه ذهن کبوتر آبی ست
خواب گل مهتابی ست
ای نهایت در تو ، ابدیت در تو
ای همیشه با من، تا همیشه با من
باز کن چشمت را تا که گل باز شود
قصه زندگی آغاز شود
تاکه از پنجره چشمانت
عشق آغاز شود.
هنگامی که آسمان از هم شکافته شود و مانند گلی سرخ رنگ (گلگون) درآید.
"آیه شریفه ۳۷ سوره مبارکه الرحمن"
[ یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,
] [ 13:20 ] [ فریده ]
[ ]
17راز مهم که همیشه موجب شادی میشود
17 راز مهم که موجب شادی انسان میشود
افراد خوشبخت مثل هم هستند، هر فرد غمگین بخاطر رفتار خودش غمگین است
راه های بسیاری وجود دارد که انسانها را غمگین و شادی شان را نابود سازد ، اما افراد شاد شخصیت مشترکی دارند که همه ء آنها را به راه خوشبختی سوق می دهد. آن هم اینکه به جستجوی شخصیت افراد خوشحال هستند و به محض فراگیری این شخصیت ها آنها را بکار می گیرند. به همین دلیل شروع به مطالعهء سخن های بزرگان تاریخ درمورد شاد بودن کردم. بین صدها نقل قول، بهترین آنها را برایتان جمع آوری کردم. نه تنها این گفته ها مفیدند بلکه در طبیعت نیز، بی انتها هستند.
به قول یکی از دوستان که نوشته بود مثه یویو هی میریم دانشگاه, هی بر میگردیم ما هم هی رفتیم هی برگشتیم( با این تفاوت که ما کلاسارو خیلی با ارامش تموم شرکت میکردیم مثلا ناهارو میخوردیم بعد اگه کلاس هنوز داشتیم یک سریم به کلاس میزدیم)الانم تایم اخر بازی شده هی مثه دور از جونمون خر ازمون امتحان میگیرن تا اخر جونمونو ازمون بگیرین .یک روز که امتحان میان ترم حسابداری صنعتی داشتیم(بچه هایی که حسابداری صنعتی دارن و داشتن میفهمن راجب چه غولی حرف میزنم)بماند که از صبحش ماتم گرفته بودیمو تموم کلاسامونو کنسل کردیم و حل التمرین واسه خودمون گذاشتیم. تصمیم گرفتیم از شیو های نوین تقلب استفاده کنیم ببینیم اخر ایا این فناوری ها جواب میدن یا واسه خودشون الکی خوشن(فناوری تقلبو میگم)...........
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند! نقطه مقابل او دختر زیباروی و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید:
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟
یکدفعه کلاس از خنده ترکید …
بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند.
او گفت: اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند. او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود. آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا!
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم. پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:
برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
و همسرم اینگونه جواب داد:
من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم ...
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
یه نفر برای بازدید میره به یه بیمارستان روانی اول مردی رو میبینه که یه گوشه ای نشسته، غم از چهرش میباره، به دیوار تکیه داده و هر چند دقیقه آروم سرشو به دیوار میزنه و با هر ضربه ای، زیر لب میگه: لیلا… لیلا… لیلا
مرد بازدید کننده میپرسه: این آدم چشه؟
میگن: یه دختری رو میخواسته به اسم "لیلا" که بهش ندادن، اینم به این روز افتاده
مرد و همراهاش به طبقه بالا میرن، مردی رو میبینه که توی یه جایی شبیه به قفس به غل و زنجیر بستنش و در حالیکه سعی میکنه زنجیرها رو پاره کنه، با خشم و غضب فریاد میزنه: لیلا… لیلا… لیلا
بازدید کننده با تعجب میپرسه: این یکی دیگه چشه؟ میگن: اون دختری رو که به اون یکی ندادن، دادن به این!!
[ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,
] [ 16:13 ] [ زینب ]
[ ]
وصف الحال مردان پس از مرگ همسر
مردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند !
خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند !
دشت داغ سینــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند
چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــی شوند خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــی ! تر می کنند
روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند
دیده را از خون دل ، دریای احمـــــر مــــی کنند !
در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیـــــر !! بر رخ ناهیـد و مینـــــا و صنــــــوبر می کنند !
بچه ها راستی دانشگاه یک مسابقه یهوشو ریاضی گذاشته شرح مسابقه رو تو سایت توضیح داده من که خوندم هیچی نفهمیدم اگه فهمیدین بی زحمت به ما هم اطلاع بدین ببینم آش کشک کیه؟
روز مسابقه :جمعه 13 بهمن زمان دقیقشم بازم برین از تو خوده سایت ببینین چون که ممکنه ساعتش تغییر کنه
[ دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:,
] [ 18:8 ] [ زینب ]
[ ]
ارزیابی استادان ترم3 ار نگاه یک دانشجو
تو ترم3 اغلب استادامون خوب بودن
استاد اصالت استاد کامپیوترمون بود که سرکلاسش خیلی خوش گذشت و امتحان عملیش خیلی خوب بود
استاد رضوی استاد تربیت بدنیمون بود که خون مارو واسه ی درس یک واحدی هی تو شیشه میکرد... هیم مارو دور داد
استاد اعتمادپور استاد ریاضی کاربردیمون بود کتاب ریاضی خودشو معرفی کرد که خیلی پر حجم و پر مطلب بود اخرم سوالاش از تو کتابشون بود که امتحانشم سخت بود
استاد محمد زاده استاد رفتار سازمانمون بود عالی درس میداد اما جزوش خیلی سخت بودو زیاد, امتحانشم هر سوالش یک صفحه جواب میخواست
استاد ملایی استاد آمارمون تو کلاس عالی بودن امتحانشونم خوب بود فقط خیلی دست بسته نمره میده
استاد میرزاییم استاد حسابداری صنعتیمون بود استاد خوبی بود امتحانشو هنوز ندادم اخرین امتحانمه اینم خانم خوبی بود( البته بازم ببینم امتحانش چطوره نمره دهیشم چطوره)
منو بچه های گروهمون که این درسارو برداشتیم شما م با تو جه به نمرات زیبا پیشین خودتان که پیش نیاز این دروس در این ترم هست نگاه کنید اگه شرایطتون به ما خورد که بردارین همه با هم باشیم خوش میگذره اگه نخوردم که حالا گریه نکن درساتو خوب بخون تا ترمای اینده ایشالله با هم باشیم
تحقیق در عملیات استاد فرزانه شهریان
مدیریت منابع انسانی استاد محمد اصالت
حسابداری صنعتی2 استاد مجید شافعی
حقوق اساسی استاد سیروس ژاله ثانی(نمیشناسمشون)
بازاریابی و مدیریت بازار استاد مهدی حسینیان(نمیشناسمشون)
روش تحقیقمم با حسینیانم
اندیشه2 که اینو ببینم قرعه اش به نام کدوم استاد میفته, باز خبرشو میگم
تو ریاضی و حسابداری که به علت کوچک بودن این اعداد, ناچیز در نظرشون میگیرن ,تو لیست معدل الان اینا ناچیز محسوب میشن یا اصن محسوب میشه نکنه اینارم حساب نکنن...
الان جدا یعنی نمره هارو اعلام کردن من که باورم نمیشه
نمیدونم این نمره ها ,نمره ای که خودم گرفتم یا نمره هایی که استاد داده
معلومه دیگه نمره 20رو خودم گرفتم 14رو استاد داده
ولش کن
مهم این که آدم تو مراحل زندگیش موفق باشه این که چیزی نیست